شهرمن- شبنم مايلي
«کاش ما هم يکي از اين چند وجهي هاي زيبا را در خانه داشتيم». همه ماجرا با بيان اين جمله از طرف همسرش شروع شد اما تا رسيدن به نقطه کنوني همتي جانانه مي خواست و پشتکاري مثال زدني.
حميدرضااردلاني متولد آذرماه سال1370 است. او در دانشگاه مهندسي شيمي گاز خوانده است اما کسب و کارش ارتباطي به اين رشته تحصيلي ندارد. اردلاني يک کارگاه جمع و جور ساخت چندوجهي هاي تزييني دارد.
اين چند وجهي هاي شيشه اي که شامل جاي شمع، گلدان مخروطي، جعبه تنقلات، شکلات خوري و... مي شود جزء اکسسوري هاي (لوازم جانبي) بسيار زيبا و پر طرفدار دکوراسيون محسوب مي شوند. از آنجا که کارآفريني به خصوص در استاني که رتبه اول بيکاري در کشور را دارد، بسيار مهم و با ارزش است؛ با اين جوان خلاق به گفتگو نشستيم تا تجربياتش را با جواناني که در جستجوي کسب و کاري هستند به اشتراک بگذاريم و به آنها بگوييم اگر بخواهند مي توانند حتي با يک سرمايه 500هزارتومان کارآفرين باشند.
-ايده ساخت چند وجهي ها از کجا آمد؟
همه چيز با يک جمله شروع شد. همسرم عکسي از يک چند وجهي تزييني در يکي از سايت هاي خارجي ديده بود و مجذوبش شده بود. عکس را به من نشان داد و گفت: « کاش در شهر ما هم از اين کارهاي زيبا توليد مي شد. کاش ما هم يکي از اين چند وجهي هاي زيبا را در خانه داشتيم». به ايشان گفتم خودم برايت يکي از اينها را مي سازم. فکر کرد شوخي مي کنم؛ اما من واقعاً تصميم گرفته بودم براي همسرم اين چندوجهي را بسازم. از طريق اينترنت سعي کردم نحوه ساخت مدلي که ديده بودم را پيدا کنم ولي اطلاعات خاصي در دست نبود. هر چه مي گشتم کمتر مي يافتم. متوجه شدم در ايران يکي دو نفراز اين چند وجهي ها توليد مي کنند ولي بسيار محدود بود و اطلاعاتشان را در اختيار فرد ديگري قرار نمي دادند تا بالاخره فردي که اهل اهواز بود و قبلاً کارهاي مشابهي انجام داده بود اطلاعات محدودي درباره ابزار مورد نياز در اختيارم گذاشت. با آزمون و خطا موفق شدم چند ضلعي ناشيانه اي براي همسرم بسازم. البته نمونه اي که من ساختم خيلي با تصويري که ديده بوديم متفاوت و مأيوس کننده بود.
-چه مدت پس از اين ماجرا کار ساخت چند وجهي ها را با هدف راه اندازي کسب و کار شروع کرديد؟
تقريباً همان زمان به فکر افتادم اين کار را ادامه دهم. با يکي از دوستانم موضوع را در ميان گذاشتم.او هم پذيرفت کار را با من شروع کند. هر يک سرمايه اولي اندکي آورديم و شروع به ساخت کرديم. همزمان يک صفحه هم در اينستاگرام افتتاح کرديم و چون هنوز نمونه اي توليد نکرده بوديم تصوير نمونه هاي اصلي را آنجا به اشتراک گذاشتيم. جالب است که بدانيد اولين سفارشي که گرفتيم يک سفارش عمده بود. با اينکه هنوز نمي دانستيم کار ساخت چندوجهي ها چقدر زمان مي برد، تاريخي را براي تحويل سفارش مقرر کرديم. شب و روز به همراه خانواده کار مي کرديم تا توانستيم بخش زيادي از سفارش را آماده کنيم. گرچه دست سازه هاي ما با نمونه اصلي متفاوت بود اما چون زيبا بودند و قيمت مناسبي هم داشتند کار را از ما پذيرفتند. واقعيت اين است بعد که دخل و خرج اين سفارش را سنجيديم متوجه شديم هيچ سودي برايمان نداشته است.
-گفتيد سرمايه اوليه اي که داشتيد اندک بود؛ با چه سرمايه اي کار را شروع کرديد؟
هر کدام از ما 500 هزارتومان آورديم. در ابتدا سعي کرديم از هر چيزي که لازم داشتيم کمترين اندازه ممکن را تهيه کنيم تا هزينه کار زياد نشود.
-عرضه وفروش دستسازهها فقطبهصورت اينترنتي بود؟
بله- روزها در کارگاه مشغول ساختن سفارش ها بوديم و شب ها در فضاي مجازي فعاليت مي کرديم و پيام هاي مشتريان را جواب مي داديم. البته بايد توضيح بدهم چون دوستم به کار ديگري مشغول بود و نمي توانست براي اين کار زياد وقت بگذارد، در همين مقطع از ما جدا شد- ما که مي گويم منظورم خودم و همسرم است که در تمام مراحل کنارم بوده و هست-؛ به خاطر همين ما صفحه جديد ديگري باز کرديم و در واقع کار را از نو شروع کرديم. اوائل من سعي مي کردم توليداتمان را به مغازه ها عرضه کنم ولي متأسفانه استقبال نمي شد به خاطر همين کار بازاريابي وگرفتن سفارش و فروش را به صورت اينترنتي پيش برديم و خدا را شکر که موفق هم بوديم.
- آيا کارگاه هاي ديگري هم هستند که مشابه دست سازه هاي شما را توليد کنند؟
در کرمانشاه خير- ولي دو سه شرکت هستند که از اين چندوجهي ها و کارهاي ديگر ما توليد مي کنند. ولي کار هر يک از ما مشخصه خودش را دارد. مثلاً تنها توليدي که با شيشه سه ميل کار مي کند ما هستيم و به جرأت مي گويم قيمت هاي ما بسيار کمتر از کارگاه هاي ديگر در تهران است.
-حالا که شناخته شده هستيد و کارتان از نمونه هاي توليد شده در تهران و حتي خارج از کشور چيزي کم ندارد، باز هم فروشگاه ها کارتان را نمي خواهند؟
- چرا- ولي حالا ديگرما فقط به يک فروشگاه توليداتمان را ميفروشيم.
-بزرگترين مشکلي که در کار داريد چيست؟
ما سفارشات زيادي از شهرهاي مختلف ايران، روستاها و حتي کشورهاي ديگر مانند عراق و ترکيه داريم ولي متأسفانه ارسال و پست توليدات ما چون شيشه اي و شکننده است بسيار دشوار است و از اين نظر ما با مشکلات زيادي روبه رو هستيم. البته امکان ارسال به خارج از کشور را نيز نداريم. با اينکه ما در بسته بندي وسواس به خرج مي دهيم اما کم نيستند مواردي که اجناس ارسالي ما آسيب مي بينند.
-جبران اين خسارت به عهده شماست؟
بله قطعاً. اگر سفارش ارسالي آسيب ببيند مطابق نظر سفارش دهنده يا دوباره سفارش را مي فرستيم و يا اينکه هزينه را پس مي دهيم.
-آيا به فکر توسعه کارتان و ساخت توليدات جديدتري هستيد؟
بله- من هر شب به اين مي انديشم که چه توليدات جديد ديگري مي توانيم داشته باشيم. در حال حاضر ما با کمترين امکانات کار مي کنيم. کارگاه من در زير زمين منزلمان است. چند نفري هم در اوقات فراغتشان کنار من و همسرم مشغول به کار هستند. دوست دارم کارگاهم را در آينده توسعه دهم.
-بزرگترين نگراني که در کار داريد چيست؟
اينکه اينستاگرام فيلتر شود و تمام زحمات مان به باد رود.
-کدام يک از دست سازه هايتان را بيشتر دوست داريد؟
جاي حلقه. وقتي عکس هاي ارسالي مشتري ها را از توليداتمان مي بينم خيلي خوشحال مي شوم. اين که يکي از دست سازه هاي ما بر سر سفره عقد جا گرفته حس خوبي برايم دارد. البته چندوجهي مخروطي شکلي که بار اول ايده کار را از آن گرفتم هم خيلي دوست دارم.
-اگر يک شغل کارمندي مرتبط با رشته تحصيليتان به شما پيشنهاد شود چه تصميمي مي گيريد؟
چون کارم را به طور کامل به همسرم آموخته ام، آن را به او مي سپارم و خودم شغل پيشنهادي را مي پذيرم.
-فرض کنيد همسرتان اين را نپذيرد، آنوقت چه انتخابي خواهيد داشت؟
توليد چند ضلعي را ادامه مي دهم چون هم به آن علاقه دارم و خيلي برايش زحمت کشيده ام و هم اين که درآمدش بد نيست.
-شما مهندس شيمي گاز هستيد؛ قبل از کار کنوني، تلاش کرديد مرتبط با رشته تحصيليتان در يک مجموعه صنعتي مرتبط مشغول کار شويد و يا در يک اداره دولتي شغلي بگيريد؟
خيلي ها به من قول دادند که بعد از اتمام دانشگاه کاري برايم دست و پا مي کنند ولي هيچکدام عملي نشد. خودم هم خيلي تلاش کردم ولي به جايي نرسيدم.
-مايل هستيد درباره تجربيات و تلاش هايي که پس از اتمام تحصيل براي يافتن شغل داشتيد، صحبت کنيد؟
بله حتماً. بعد از اتمام دانشگاه گفتند براي داشتن شغل و استخدام بايد مدرک پايان خدمت سربازي را داشته باشم. به سربازي رفتم -البته قبل از دانشگاه بخشي از خدمت را گذرانده بودم- من همه اين مراحلي را که جوانان جوياي کار بعد از دانشگاه دارند را گذرانده ام؛ دوست دارم به همه آنها بگويم به اميد قول و قرارها و کار دولتي وقت و عمرشان را تباه نکنند. من بعد از سربازي، چند شغل را مثل فعاليت در اسنپ و دفتر بيمه تجربه کردم تا بالاخره راهم را پيدا کردم. همه بايد بدانيم نمي شود همه کارمند باشيم يا سرمايه کلان داشته باشيم. بايد با امکاناتي که در دست داريم حتي ناچيز، شغلي فراهم کنيم. حتي با دست خالي هم مي شود کارآفريني کرد. متأسفانه در کرمانشاه همه به دنبال مشاغلي مانند کارمندي يا مغازه داري هستند و کمتر براي انجام کارهاي ديگر خلاقيت به خرج مي دهند. تقليد در کار هم معضل ديگري است. مثلاً وقتي مي بييند کسب و کاري موفق است همه به انجام آن روي مي آورند بدون آنکه تخصصي در آن داشته باشند.