شهرمن، فخرالدین دوست محمد- به عنوان يک کارتونيست معتقدم، هنر کارتون و فرايندي که در آن طي مي شود، همچنين نحوه‌‌ي مواجهه‌ي هنرمند کارتونيست با سوژه هاي مختلف که مستلزم داشتن پشتوانه ي فکري است، در رشد خلاقيت بسيار تاثير گذار است. در اين زمينه هميشه توصيه کرده ام تمام کساني که با خلاقيت هاي تصويري سروکار دارند، حتماً يک دوره آموزش کارتون و کاريکاتور ببينند. عابدين محمدي را از حدود سال 85 با ورودش به عرصه کارتون در انجمن کارتونيست هاي کرمانشاه شناختم. "پرسوناژهاي سرد و يخي و سيماني"،  عنواني بود که به کاراکترهايش اطلاق مي کردم.عابدين از آن  دسته کارتونيست هايي است که خلاقيت را در کارتون ياد گرفت، پرورش داد و آن را به ساير حوزه هاي عکاسي، انيميشن، فيلم کوتاه و مستند سازي تعميم داد. با اين هنرمند توانا از زبان خودش بيشتر آشنا مي شويم.

- براي آشنايي بيشتر مخاطبان، شرح حالي از خودت بگو

 عابدين محمدي متولد شهريور 1365 هستم. دانش آموخته مقطع کارشناسي ارشد رشته ارتباط تصويري (گرافيک).  فعاليت در زمينه هاي هنري انيميشن، فيلم کوتاه و کاريکاتور از فعاليت هاي تخصصي من است.

 

-تا جاي که يادم است در ابتدا از هنر کارتون شروع کردي و بعد وارد حيطه هاي انيميشن و مستند سازي شدي. لطفاً درباره کارتون و تجربياتت در اين زمينه توضيح بده.

بله درست است در ابتدا من از طرفداران و مخاطبان کارهاي مفهومي از جمله کارتون و کاريکاتور بودم و بعدها با قوي تر شدن طراحي ام توانستم ذهنيتم را به تصوير بکشم و اين برايم لذت بخش بود.

-تا کنون چه مقام هاي مهمي در جشنواره هاي مرتبط با هنر کارتون کسب کرده اي؟

از مهمترين و لذت بخش ترين دستاوردهايي که در زمينه کاريکاتور کسب کردم اين بود که در سال 2007 در جشنواره جوانگزي چين اثرم مورد تقدير قرار گرفت.  گرفتن لوح تقدير به خودي خود برايم بسيار لذت بخش بود و اين جزء اولين مقام هاي بين المللي بود که کسب کردم. در اين جشنواره آقاي بهرام عظيمي که يکي از کارتونيست هاي معروف ايران است مقام کسب کرد و موفقيت ايشان حس خيلي خوبي برايم داشت و در آن سن کم اين موضوع باعث شد در زمينه کاريم تشويق شوم و بتوانم در جشنوارهاي زيادي شرکت کنم و مقام بياورم.

کسب مقام در جشنواره هاي بلژيک، روماني، فرانسه، ترکيه و برزيل از تجربه هايي است که در اين سالها کسب کردم. البته مهمتر از گرفتن جايزه اين بود که من به عنوان يک هنرمند ايراني که فقط مي توانستم با زبان فارسي صحبت کنم با اثري که خلق کرده بودم مي توانستم با تمام مردم دنيا تفکرم را به اشتراک بگذارم و آنچه در ذهن دارم را به تصوير بکشم.

-  اگر فردي به هنر کارتون علاقه‌مند باشد، مرکزي هست که او را حمايت کند؟

 در حال حاظر با وجود اينترنت و بستري که براي ارتباطات فراهم کرده، دسترسي براي هر فردي حتي در گستره بين المللي وجود دارد.

البته کساني که در شهر کرمانشاه زندگي مي کنند مي توانند براي کسب آموزش و يادگيري به استادان صاحب نامي مانند شما مراجعه کنند.

- وضعيت کارتون کرمانشاه را چطور ارزيابي مي کني؟

خوشبختانه خاک استان ما حاصلخيز و هنرمند پروراست. اکثر دوستاني که در کرمانشاه مي شناسم در سطح بين المللي واقعاً حرفي براي گفتن دارند و هميشه خوش درخشيده اند. البته جاي تأسف است که وضعيت حال حاضر کرمانشاه ظرفيت و بستر مناسبي براي حضور اين هنرمندان را ندارد و همين مسأله باعث شده که بيشتر هنرمندان يا مهاجرت کنند يا به صورت مجازي و کارمزدي براي تهران يا کشورهاي ديگر فعاليت مي کنند.

 -مي رسيم به انيميشن. چه طور شد کارتون را رها کردي و وارد کار انيميشن سازي شدي؟ من با کارتون به انيميشن رسيدم و جز اين اگربود شايد در زمينه انيميشن در اين جايگاه نبودم.

به نظر خودم هيچ تفاوت چشمگيري بين اين دو نيست و هر دو مکمل هم هستند و شالوده هر دو، داستان ،جان بخشي و خلاقيت است.

-صدا و سيما و واحد انيميشن اين مرکز را در کرمانشاه، از بعد کيفيت و کميت و حمايت از پروژه هاي انيميشن چه چطور ارزيابي مي کني؟ تعدادي از هنرمندان موفق استان را در اين زمينه معرفي کن؟

در استان، صدا و سيما مهمترين و بيشترين حجم توليدات را به خودش اختصاص مي دهد البته بعد از آن مرکز هنرهاي ديجيتال بسيج و در نهايت شرکت هاي خصوصي فيلم و انيميشن فعال در استان.

مي توان گفت از نظر کمي و کيفي انيميشن استان نسبت به امکانات شهر کرمانشاه، يک سر و گردن بالاتراست اما از ديد جهاني حالا حالاها اين هنر بايد به خود سازي بيشتري برسد. از جمله دوستان خوبي که در اين زمينه فعاليت مي کنند آقاي جلال نعيمي در زمينه انيميشن پيپر دو بعدي، آقاي آرش بختيار در زمينه انيميشن سه بعدي و جلوهاي ويژه، آقاي سعيد فرهنگيان از تصوير سازان و طراح شخصيت و همچنين آقاي امير محمدي در زمينه انيميشن سه بعدي هستند. البته يک انيميشن متشکل از کدهاي هنري و تخصصي بسيار زيادي هست که فعلاً به آنها اشاره اي نکردم.

- فکر مي کني مهاجرت هنرمندان به ساير مراکز استان ها و خارج از کشور چه دلايلي دارد و چه طور مي شود مانع مهاجرت بيشتر آنها شد؟

مهاجرت دلايل زيادي مي تواند داشته باشد؛ ولي مهمترين دليلش براي هنرمنداني که در زمينه مورد بحث فعاليت مي کنند، کم بودن سفارش ها در  کرمانشاه است. اگر مردم با اين هنر بيشتر آشنا شوند، بي شک تهيه کنندهاي خصوصي وارد ميدان شده و شاهد پيشرفت چشمگيري خواهيم بود. متاسفانه در حال حاضر اکثر سفارش هاي انيميشني دولتي و کمتر سفارش خصوصي به چشم مي خورد و اين باعث مي شود هنرمند براي ادامه کارهنري و پيشرفتش اقدام به مهاجرت کند.

- به موفقيت هايت در زمينه انيميشن و در اين اواخر فيلم کوتاه و مستند مي تواني اشاره اي داشته باشي؟

من در حال حاضر براي رسيدن به موفقيت تلاش مي کنم تا بتوانم به اهدافم برسم. بي شک فعاليت من در زمينه کارتون به من خيلي کمک کرد تا بتوانم انيميشن هاي بهتري خلق کنم. دو موضوع در اثر هنري ماندگار خيلي مهم است؛ فرم و محتوا؛ اگر يک انيميشن از اين دو برخوردار باشد کار موفق مي شود. کارتون به من اين کمک را کرد که ايده پردازي و محتوا را به بهترين شکل در قالب انيميشن به مخاطبم نشان بدهم. از جمله کارهاي انيميشني که خودم دوستشان دارم مي توانم به چرخش، ساز، انعکاس و مستند انيميشن نجات هولير که درباره رشادت هاي شهيد حاج قاسم بود اشاره کنم.

در زمينه مستند هم کارهاي زيادي ساخته ام؛ از جمله "من يک پرنده نيستم" که در باره يک خانم ورزشکار سويسي است که براي دومين بار به ايران سفر مي کند و با استفاده از لباس مخصوصي که دارد از کوه بيستون پايين مي پرد و به پرواز درمي آيد. اين کار جوايز زيادي را به خودش اختصاص داد از جمله جشنواره ABU که مربوط به تلويزيون هاي آسيا و اقيانوسيه است. اين کار در کشور ميلان ايتاليا هم نمايش داده شد.

-   شما علاوه بر هنر، کوهنورد فعال و موفقي هم هستي و از تجربيات کوهنوردي هم در ساخت مستندها بهره مي بري. مي شود در اين زمينه هم صحبتي داشته باشي؟

بله بي شک کوهنوردي و طبيعت گردي همانند يک مسکن قوي در زندگي من بوده و هست. اولين تجربيات انعکاس برنامه هاي طبيعت گردي که داشتم با يک "هنديکم" در سن 16 سالگي بود. دوست داشتم هر چيز زيبايي را که مي ديدم از آن تصوير بگيرم و اين لذت ديدن زيبايي ها را با ديگران به اشتراک بگذارم. آن دوربين هم برا ي خودش داستاني دارد. اول دبيرستان که بودم سه ماه تابستان را کار کردم و با پولش آن دوربين را خريدم. مي توانم بگويم خريدن آن دوربين نقش خيلي زيادي در مسير زندگي من داشت؛ از جمله مستندهاي طبيعت گردي و ورزشي که ساختم و شبکه مستند تهيه کننده آن بود مانند سفر به طبيعت، عشق و سنگ وعقدي به بلنداي دماوند بود.

-  با وجود موانع و چالش هاي موجود در استان، چرا مهاجرت نکردي  و براي رشد بيشتر و کسب موقعيت هاي مالي بهتر به مراکز ديگر و حتي خارج از کشور نرفتي؟

پرداختن به اين موضوع خودش يک رمان صد مني مي شود. در اوايل کار، من هم همانند اکثر دوستاني که داشتم فکر مهاجرت در سرم بود و به آن فکر مي کردم، ولي رفته رفته که با چالش ها و لايه هاي زيرين چه خوب و چه بد بيشتر آشنا شدم به اين نتيجه رسيدم که آسمان خدا همه جا همين رنگ است و مهم مهاجرتي است که از درون بايد در خودت انجام بدهي. واقعاً شعار نمي دهم و به آن باور دارم. قبول دارم عوامل خارجي در زندگي ما نقش دارند ولي تا زماني که از درون متحول نشوي و به اين نتيجه نرسي که نقش تو به عنوان يک انسان روي زمين چيست هيچ تغييري در زندگي تو انجام نمي شود. من به واسطه‌ي جشنواره هاي خارجي که شرکت کردم و عناويني که کسب کردم شرايطم براي مهاجرت مي توانست راحت باشد ولي نسخه اي که براي خودم تجويز کرده بودم اين بود که اينجا باشم و از داشته هايي که اينجا دارم لذت ببرم و قدرشان را بدانم.

البته اين نسخه را براي کسي تجويز نمي کنم و فقط مربوط به زمان حال من در اين لحظه است.

-و صحبت پاياني که براي دوستداران  حرفه و هنرت داري

زماني که به هنر يا کاري علاقه داريد جز معيارهاي پيشرفت در آن کار به هيچ چيز ديگري نبايد فکر کنيد. همين که شما فهميده ايد که قرار است براي چه زندگي کنيد اين يعني طي کردن کلي از مسير و راه پيش رويتان.